قسمت ششم (آخرین قسمت)
1 ـ فضای مجازی، فضایی است که امروزه بر بستر اینترنت و عمدتاً با بهرهگیری از ابزارهای ارتباطی و اطلاعرسانی برای اطلاع رسانی و ایجاد ارتباط ایجاد شده است.
2 ـ شبکههای اجتماعی امروزه از جمله مهمترین مصادیق و عرصههای تجلی فضای مجازی در کشور ما است. البته در کشورهای دیگر هم هست ولی کشور ما به دلایل مختلفی، شبکههای اجتماعی جایگاه بیشتری دارند.
3 ـ انسان امروز، موجود شبکهمند تعریف شده است.درتعریف سنتی از انسان که در منطق داشتیم گفته میشد: انسان، حیوان ناطق است؛ اما امروزه گفته میشود: انسان، حیوان شبکهمند است ـ اگر بخواهیم با قیاس آن تعریف سنتی گفته باشیم ـ یعنی: انسانی که زندگی او، فکر و اندیشهی او و هویتش کمکم با فضای مجازی تعریف میشود و لذا به مرور زمان کسیکه با این فضای مجازی آشنا نباشد و در این فضا نباشد آن هویّت انسانی به معنای جدید امروزی خودش را از دست میدهد.با آمدن فنآوریهای جدید اين شبکه مندي به شکل جدي تري رخ مي نمايد. به عنوان مثال، اینترنت اشیاء که فرآیندی است که شروع شده و در کشورهای دیگر بیشتر است و در کشو ما قدم جدّی برنداشته شده است، امّا سالهای آینده ما هم درگیر آن میشویم. اینترنت أشیاء همانطوری که از آن اسم پیداست، یعنی این که همهی وسایل زندگی شما به اینترنت وصل میشود. تا امروز در زندگی اطرافمان لپ تاپ، تبلت وگوشیهای همراه و کامپیوتر و نهایتاً دوربینهای مدار بسته به اینترنت وصل هستند اما فرآیندی که با اینترنت اشیاء شروع شده است این است که درب خانه، یخچال، ماشین لباسشویی، و حتي اتاق خواب ما به اینترنت متصل میشود. انسانی که حتی رختخواب و تختخواب و ظرف آشپزخانهی خانهی او به اینترنت وصل است و در آن فضا زندگی میکند، چنین فردی بدون فضای مجازی تعریف خود را از دست میدهد. این داستانِ وضعیّتِ انسانِ امروز است و هرچقدر جلوتر میرود شدّت بیشتری پیدا میکند و بیشتر میشود.
4 ـ این شبکههای فضای مجازی که میلیونها عضو دارد هر روز کارکردهای جدید پیدا میکنند.میزان حجم اطلاعات تبادل شده در شبکههای اجتماعی آنقدر زیاد است که آن را فقط بر مقیاس ثانیه میسنجند. در هر ثانیه در شبکههای اجتماعی چند صد میلیارد پیام ردّ و بدل میشود. دانشجویی که سر کلاس معارف حاضر میشود، با یک گوشی کوچک و با خطّ اینترنت به میلیاردها پیامی که هر لحظه تبادل میشود دسترسی پیدا میکند. این پیامها از هر جهت بر روی فکر و ذهن و زندگی او تأثیر میگذارد.
در این بخش بررسی میکنیم که جايگاه دانشجویان در فضای مجازی چیست و چه وضعیتی دارند. اجمالاً میتوان گفت:
1 ـ دانشجویان از جمله مهمترین و موثرترین گروههای فعال در فضای مجازی و به ویژه شبکههای اجتماعی هستند.
2 ـ تولید و توزیع محتواهای علمی و غیرعلمی، ارتباط با دیگران، سرگرمی و وقتگذرانی، بحث وگفتگو، کسب خبر، فعالیتهای اقتصادی و مشارکت در تلاشهای جمعی از جمله فعالیتهای آنان در این شبکهها است.کارهایی که انجام میدهند از جمله تولید و توزیع محتوا از قبیل عکس، فیلم ونوشته است که گاهی صبغهی علمی دارد و گاهی هم بحثهای غیرعلمی است، گاهی طنز و شوخی است و گاهی جدّی است. بخشی نیز سرگرمی ووقت گذرانی است، بخشی بحث و گفتگو در موضوعات مختلف است.دانشجوی ما وقتی در فضای مجازی است این سنخ کارها را انجام میدهد.
3 ـ دانشجویان درفضای مجازی با موضوعات، مسائل و دیدگاههای مختلف و متنوعی آشنا میشوند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر بینش، منش و کنش دینی آنان تأثیرات مثبت یا منفی دارد.البته بعضی از اين بحثها در کتابها نیست، ولی وقتی دانشجو وارد فضای مجازی میشود دهها کانال و گروه هست که شبانهروز سوال و شبهه مطرح میکنند و دیدگاههای مختلف را میگویند که منِ استاد ممکن است به آنها دسترسی نداشته باشم اما دانشجو دسترسی دارد. بعضی از این کانالها که مثلاً نگاه انتقادی به مسائل اسلامی و دینی دارند ممکن است پنجاه هزار، صدهزار و بیشتر عضو داشته باشد، اینها تازه کسانی هستند که عضو شدهاند و متصل هستند والّا کسانی که مروری مراجعه میکنند قطعاً بیشتر هستند و قابل شمارش نیست. من به عنوان یک استاد معارف اگر این ماجرا، این تأثیرات و این اطلاعات را نداشته باشم وندانم که چه سنخ محتواهایی در اختیار دانشجوی من قرار میگیرد نمیتوانمنسبت به پیامدها و تأثیرات آن موضع درستي بگیرم.
فضای مجازی همانطوری که عصر جدید و انسان جدیدی ایجاد کرده است، مسایل و موضوعات جدیدی هم ایجاد کرده است. برخي از این مسائل و موضوعات جدید هستند و قبلاً مطرح نبوده است مثل ماشینهای هوشمند که این موضوع تا قبل از این فنآوریهای اطلاعات وجود نداشت و در پرتو این فنآوریها است که بحث رباتها و ماشینهای هوشمند بیشتر شده است. بعضی موضوعات هم هست که قبلاً بوده ولی فنآوری اطلاعات موجب بازنگری آنها شده است مثل بحث حریم خصوصی. بحث حریم خصوصی در طول تاریخ وجود داشته است و در منابع دینی ما هم هست. فضای مجازی امروز این بحثِ حریم خصوصی را پررنگتر کرده است. اگر تا بیست سال قبل حریم خصوصی این بود که عکسهای خانوادگی افراد در دسترس 5 تا 10 نفر قرار میگرفت یا اطلاعات مربوط به هر فردی در روستا یا محلّه او منتشر میشد اما امروزه به راحتی میتواند در دسترس میلیونها نفر قرار بگیرد. لذا بحث حریم خصوصی جدّیتر میشود و با آمدن فنآوریهای جدید هم این بحث مهمتر میشود.
خلاصه این که فضای مجازی با ایجاد عصر جدید، مسایل جدید را هم پدید آورده است:
1 ـ فاوا و فضای مجازی موجب شکلگیری موضوعات و مسایل جدید (از قبیل ماشینهای هوشمند) یا بازنگری در موضوعات پیشین شده است (مانند مسأله حریم خصوصی)
2 ـ این موضوعات از جهاتِ مختلف ( اخلاقی، فلسفی، جامعه شناختی، روانشناختی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی) و از منظر دینی و غیردینی قابل بررسی است.طبیعتاً نگاه اساتید معارف جنبهی اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و فلسفی است و ناظر به نگاه دینی است.
3 ـ یکی از مباحث جدید مرتبط با فضای مجازی، مسأله شکاف دیجیتالی است که در ادامه درباره آن توضيحات بيشتري ارائه مي شود.
چند تعریف برای شکاف دیجیتالی (Digital Gap/Divide)ارائه شده است که به یکی دو تا از آنها دراینجا اشاره میشود.
1 ـ تعریف اول: منظور از شکاف دیجیتالی، دسترسی نابرابر کشورهای مختلف به سختافزارها و نرمافزارهای مربوط به فاوا و فنآوری دیجیتال است.وقتی گفته میشود بین دو جامعه یا دو کشور شکاف دیجیتالی هست که یک جامعهای یا کشوری مثل آمریکا، فرانسه و... انواع فنآوریهای جدید را دارند ولی یک کشور افریقایی اینها را ندارد. اینجا گفته میشود بین این کشور آفریقایی و بین آن کشور اروپایی یا آمریکایی یک نوع شکاف دیجیتالی وجود دارد؛ چون میزان دسترسی آنها به فنآوریهای ارتباطی یا فاوا و امثال اینها بیشتر است و آن دیگری کمتر است. این یک شکاف غنی و فقیر بوده و هست که از نظر اقتصادی دربارهی کشورها مطرح میشود، در دورهی جدید در فضای مجازی مطرح میشود.
2 ـ تعریف دوم: نابرابری افراد یک جامعه از جهت آگاهی و آشنایی با مهارتهای لازم برای استفاده از فنآوریهای دیجیتالی و فضای مجازی شکاف دیجیتالی نام دارد.در یک جامعه مثل جامعهی ما میگوییم شکاف دیجیتالی بین دو طبقه وجود دارد مثلاً بین والدين و فرزندان از این جهت که فرزندان بهتر از پدر و مادرها میتوانند با فضای مجازی کار کنند.وقتی دو نفر یا دو طیف از نظر میزان آگاهی و مهارتهای استفاده از فضای مجازی فاصلهی زیادی داشته باشند میگویند بین اینها یک نوع شکاف دیجیتالی وجود دارد. بیشتر این تعریف دوم است که به بحث ما مربوط میشود.
3 ـ شکاف دیجیتالی طبق تعریف دوم میتواند از جهت طرفین شکاف، چند قسم داشته باشد:
الف) شکاف بین والدین و فرزندان که گاهی به شکاف دیجیتالی بین نسلی تعبیر میشود.
ب) شکاف بین مدیران نهادهای حاکمیتی و مردم
ج) شکاف بین اساتید و دانشجویان
هریک از موارد فوق امکان همپوشانی هم دارند، یعنی ممکن است من هم مدیر یک نهاد حاکمیتی باشم و هم استاد دانشگاه و از هر دو جهت هم با دانشجو و هم فرزند خود این فاصله را داشته باشم.
این شکاف دیجیتالی دارای نشانههایی است که در این بحث از دو جهت معرفتی و مهارتی به بخشی از این نشانهها اشاره میشود:
1 ـ نشانههای معرفتی شکاف دیجیتالی
عدم آگاهی اساتید از:
الف) کارکردهای درست و نادرست فضای مجازی: استاد معارفی که کارکردها را نشناسد درواقع ممکن است از دانشجوی خود عقبتر باشد.
ب) نوع فعالیتهای دانشجویان در شبکههای اجتماعی: استادی که نداند فعالیت مخاطبان خودش در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی چیست در واقع در فقر دیجیتال قرار دارد.
ج) علل گرایش دانشجویان به فضای مجازی: چرا دانشجویان به فضای مجازی و به خصوص شبکههای اجتماعی تا این حدّ اقبال نشان میدهند؟ اگر این نکته را ندانیم، نمیتوانیم برخورد و عکسالعمل مناسبی هم داشته باشیم.
د) ارتباطات و مناسبات حاکم بر حضور دانشجویان در فضای مجازي: گاهی نمیدانیم در فضای مجازی چه خبر است و چه اتفاقاتی میافتد. گاهی مشاهده میشود استاد معارف یا فرد روحانی میگوید که من اصلاً عضو این شبکهها نیستم و یا این که اصلاً از اینترنت استفاده نمیکنم و به این نوع رفتار خود هم افتخار میکند. اين اشتباه است؛ چون یک روحانی، یک مبلغ دین و یک استاد معارف قرار است دیگران را راهنمایی کند و این راهنمایی مستلزم این استکه از دیگران چند قدم جلوتر باشد. اگر فرد روزنامه نخواند، در شبکهها هم گشت و گذار نداشته باشد چگونه میخواهد بامخاطب خود در ارتباط باشد و حرفی بزند که او بفهمد و آن بحث زیست ـ جهانی را بشناسد؟ لذا استادی که این آگاهیها را داشته باشد دچار فقر دیجیتال و فقر اطلاعات دیجیتال است و با مخاطب خودش فاصله دارد.
2 ـ نشانههای مهارتی شکاف دیجیتالی
در حوزهی نشانههای مهارتی شکاف دیجیتالی بین دانشجو واستاد، یک سری تفاوتهایی در زمینه آشنایی اساتید معارف با دانشجویان در مورد مهارتهایی نظیر موارد ذیل وجود دارد:
الف) تأسیس و مدیریت گروه و کانال در شبکههای اجتماعی: به عنوان مثال: دانشجو میتواند گروه و کانال در شبکههای اجتماعی درست کند ولی استاد چنین مهارتی را ندارد.
ب) ارسال و دریافت اطلاعات از طریق ایمیل یا شبکههای اجتماعی
ج) جستجو و یافتن منابع علمی در اینترنت: دانشجو میتواند در اینترنت جستجو کند و منابع و مطالب مورد استفادهی خود را پیدا کند، کتاب یا مقاله دانلود کند. ولی استاد این توانایی را ندارد. یکی از پیامدهایش این است که در پایان ترم، دانشجو مقاله را از اینترنت کپی میکند و به عنوان تکلیف به استاد میدهد و استاد ممکن است متوجه کپی بودن آن نشود.
د) ارتباط صوتی و تصویری با دیگران: دانشجو میتواند ارتباط صوتی و تصویری از طریق فضای مجازی با دیگران داشته باشد ولی ممکن است استاد این توانمندی را نداشته باشد.
هـ) مدیریت سایت و وبلاگ و توزیع محتوای در آنها
و) نصب و اجرای نرمافزار: دانشجو میتواند انواع نرمافزارها را سریعاً شناسایی کند، دانلود کند یا بخرد و نصب کند و با آن کار کند ولی استاد نمیتواند.
ز) مشارکت در نشستهای علمی از طریق وبینار و ویدئو کنفرانس: دانشجو میتواند از طریق فضای مجازی و امکانات خیلی خوبی که در سالهای اخیر اضافه شده مثل وبینارها یا ویدئوکنفرانسها، از همین مکانی که در آن قرار دارد با آن طرف دنیا ارتباط بگیرد و در نشست یا کنفرانس آنجا شرکت کند یا در داخل کشور خودش نیز به همین ترتیب؛ در حالیکه استاد اصلاً نمیداند که وبینار یعنی چه. (وبینار فناوری است که اخیراً در کشور ما هم این امکان فراهم شده که از طریق اینترنت در همایشهای علمی شرکت میکنند. برنامهای است که از طریق آن وارد میشوند و مانند کسانی که درجلسه نشستهاند اگر سوال باشد ارایه میکنند و استاد جواب میدهد)
ح) تدریس غیر حضوری و الکترونیکی: استاد اگر نتواند تدریس غیرحضوری از طریق فضای مجازی یا تدریس الکترونیکی (E Learning) داشته باشد توفیق چندانی ندارند.
ط) تایپ و تکثیر
ی) برگزاری آزمون از طریق فضای مجازی
اینها مواردی از شکاف دیجیتالی در حوزهی مهارتی است که بین اساتید و دانشجویان میتواند به وجود بیاید.اما این که این شکاف و فاصلهها چه پیامدهایی دارد و چه کاری باید کرد،در جلسه دیگر پی خواهیم گرفت.
ادامه دارد
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |