پیامدهای شکاف دیجیتالی بین اساتید معارف اسلامی و دانشجویان(قسمت اول)

...
۱۴۰۰/۳/۳۱ دوشنبه
(0)
(0)
پیامدهای شکاف دیجیتالی بین اساتید معارف اسلامی و دانشجویان(قسمت اول)
پیامدهای شکاف دیجیتالی بین اساتید معارف اسلامی و دانشجویان(قسمت اول)

قسمت اول

قسمت دوم

قسمت سوم

قسمت چهارم

قسمت پنجم

قسمت ششم (آخرین قسمت)

 

(پیاده شده توسط پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی)

 

با نام خدا و عرض سلام خدمت شما سخن را آغاز می‌کنم. وقتی قرار شد که بحثی را خدمت دوستان ارایه کنم فکر کردم که با توجه به مخاطبان حاضر و مخاطبان بعدی این صحبت­ها و نشست­ها چه موضوعی ضرورت واولویت بیشتری دارد. باتوجه به بضاعت اندکی که درباره­ی فنآوری اطلاعات و ارتباطات داشتم واز آنجا که خودم را هم لباس اساتید معارف اسلامی می‌دانم وقتی که این فضای درس­های معارف را در نظر گرفتم و آن استادی که قرار است تدریس این دروس را داشته باشد و با توجه به آن حوزه­ی مطالعاتی، به نظرم رسید که بحث شکاف دیجیتالی بین اساتید ودانشجویان از جمله موضوعاتی است که امروزه بیش از گذشته ضرورت دارد که مورد بررسی قرار گیرد. به همین دلیل موضوع «پیامدهای شکاف‌ دیجیتالی بین اساتید و معارف اسلامی و دانشجویان» رابرای نشست انتخاب کردم.

اهداف بحث

اهدافی که برای این بحث پیگیری می‌شود عبارتند از:

1 ـ تعریف شکاف دیجیتالی و اهمیت آن در دنیای امروز و جامعه ما

2 ـ برجسته سازی ضرورت آشنایی اساتید معارف اسلامی با فنآوری­های ارتباطی و اطلاع رسانی

امید است که این صحبت‌ها بتواند یک مقدار ضرورت آشنایی اساتید با فنآوری­های ارتباطی و اطلا­ع رسانی جدید را برجسته و پررنگ بکند ودر واقع تأکیدی بر این امر باشد. مباحثی که گفته می­شوند به این معنا نیست که همه­ی اساتید به این مسأله توجه ندارند. به هر حال با توجه به اهمیت فضای مجازی و ابزارهای اطلاع­رسانی امروز که روز به روز متنوع­تر و گسترده­تر و موثرتر می­شود ما مجبوریم این تکرارها و تأکیدها را داشته باشیم، چرا که حتی اگر گروهی اندک از اساتید هم به این نکات توجه نکنند با پیامدها و مشکلاتی مواجه می‌شوند که به آنها اشاره خواهد شد.

3 ـ مشخص کردن پیامدهای عدم آگاهی کافی اساتید معارف اسلامی از فضای مجازی

یکی دیگر از اهداف این بحث این است که ما مشخص بکنیم که حالا اگر این فاصله و شکاف بین اساتید معارف و دانشجویان اتفاق بیفتد چه تبعات و پیامدهایی دارد.

4 ـ ارائه راهکارهایی برای کم کردن فاصله آگاهی و استفاده­ی اساتید و دانشجویان از این فنآوری‌ها

چون نگاهمان در این بحث­ها، کاربردی است و اصلاً خود بحث شکاف دیجیتالی هم در ذیل بحث اخلاق کاربردی قرار می­گیرد، پیشنهادها و راهکارهایی که به ذهن می­رسد تقدیم می‌کنیم تا ببینیم چگونه می­توان آن فاصله­ی مهارتی و معرفتی مربوط به فنآوری که بین اساتید معارف و دانشجویان ممکن است به وجود بیاید را کاهش داده یا برطرف کنیم.

اینها عمدتاً اهدافی است که از این بحث پیگیری می­کنیم.

پیش فرض­ها و مدّعاهای بحث

دربحث پیش رو چند مدّعا مطرح می­شود :

مدعای اول: دروس معارف به خاطر ارتباط با دین، جزء درس­های مهم و مؤثر دانشگاهی است؛ هرچند در عرصه­ی عمل ممکن است دانشجو یا دانشجویانی این نگاه را نداشته باشند و یا گاهی خود اساتید به این مسأله توجه نکنند.

مدعای دوم: موفقیت اساتید معارف در تدریس، مستلزم آشنایی آنان با فضای مجازی بهعنوان یکی از عوامل موثر بر زندگی، اندیشه و زیست ـ جهان دانشجویان است.

مدعای سوم: شکاف دیجیتالی اساتید معارف اسلامی با دانشجویان می­تواند به شکاف­های معرفتی، عاطفی و مانند آن منجر شود.

شکاف دیجیتالی اساتید معارف با دانشجویان خود به دلایل مختلف، فقط در عرصه­ی تدریس باقی نمی­ماند و به عرصه­های دیگر سرایت می­کند، و می­تواند شکاف معرفتی بین آنها ایجاد کند؛ به این معنا که دانشجو از نظر سطح اطلاعات و آگاهی ها­ی مختلفی که دارد از استاد خود جلو بزند و این فاصله زیاد شود، ونیز می­تواند به شکاف عاطفی بین استاد و دانشجو منتهی بشود. اگر قرار است یک درس از دروس دانشگاه از درس‌هایی باشد که استاد علاوه بر ارتباط دانشی و معرفتی، ارتباط عاطفی و روحی با مخاطبش داشته باشد؛همان درس معارف است چون با دین و باورهای دینی و معارف دینی سرو کار دارد.اگر معارف و مسایل دینی به ناحیه­ی قلب رسوخ نکند و آن ارتباط وثیق ایجاد نشود تأثیر خودش را نخواهد داشت. بنابراین وقتی استاد نتواند با دانشجوی خود ارتباط برقرار کند این گسل و جدایی بحث حوزه­ی فنآوری به حوزه­های دیگر هم سرایت می­کند و طبیعتاً کار را دشوار خواهد کرد.

فرآیند بحث:

فرآیند بحث و سرفصل‌های آن در این جلسه به این ترتیب خواهد بود:

1 ـ تشریح هدف دروس معارف اسلامی و اهمیت آن

2 ـ شرایط موفقیت در تدریس دروس معارف اسلامی

3 ـ نقش مخاطب شناسی در موفقیت اساتید

4 ـ جایگاه فضای مجازی در زندگی دانشجوی امروز ( به عنوان مهم­ترین مخاطب اساتید معارف)

5 ـ تعریف شکاف دیجیتالی

6 ـ پیامدهای شکاف دیجیتالی بین اساتید و دانشجویان

احیاناً در بخش پایانی بحث یک بررسی موردی داشته باشیم در مورد درس اخلاق اسلامی. انتخاباین موضوع از یک جهت به خاطر آشنایی بیشتر خود ماست و یکی هم اینکه نمونه به دستمان بیاید که اگر یک استاد معارف امروزه فاصله­ی دیجیتالی با دانشجوی خود داشته باشد چه مسایل و معضلاتی برای او پیش آمده و به همین سبک شما می­توانید درسایر گرایش­های دروس معارف اسلامی مثل تمدن اسلامی یا اندیشه سیاسی و ... قیاس کنید که اگر اساتید هر یک از این گرایش­ها آن همراهی که دانشجو با فضای مجازی دارد، نداشته باشند چه مسایلی می­تواند برای آنها اتفاق بیفتد.

7 ـ ارایه راهکارهایی برای کاهش شکاف دیجیتالی

و اینک توضیحی درباره هر یک از موارد فوق:

  1. اهداف دروس معارف اسلامی

1 ـ تعمیق باورهای دینی دانشجویان

2 ـ تقویت انگیزه­ی آنان برای رفتارهای دینی

3 ـ پاسخ به شبهات دینی دانشجویان

برای این که مشخص شود که چرا بر مسأله شکاف دیجیتالی و لزوم آشنایی اساتید با فنآوری­های ارتباطی و اطلاع رسانی جدید تأکید داریم، سیر منطقی بحث را اصلاً باید از خود دروس معارف شروع کرد. طبیعتاً برای این دروس اهدافی تعریفتعريف شده است که اساتيد هم از آن مطلع اند.در اینجا فقط به اجمال آنها را بيان مي کنيم:

  1. تعمیق باورهای دینی دانشجویان: یک استاد معارف در گرایش خاص خود به دنبال آن است کهمعرفت دینی مخاطبان خود، يعني دانشجویان، را تقویت کند.
  2. تقویت انگیزه دانشجویان برای رفتارهای دینی: دروس معارف، درس­هایی است - به خصوص در حوزه­ی مباحث اخلاقی -که هدف عملی هم در پی دارد، یعنی صرفاً بحث نظری نیست که قرار باشد دانشجویان یک سری آگاهی­هایی را کسب کنند، امتحان بدهند و نمره­ای را بدست آورند. تدوین دروس معارف اسلامی قاعدتاً به دنباله­ی خودِ دین و مسایل دینی، ناظر به مرحله­ی عمل هست و قرار است هدف بعدی پس از کسب آگاهی این باشد که ما بتوانیم بر روی رفتار دانشجویان تأثیر بگذاریم، نگاه دینی را به آنها منتقل کنیم که مثلاً در حوزه­ی خانواده، این نگرش دینی را تبدیل به رفتار بکنند، درحوزه­ی اخلاق فردی و اجتماعی، این آگاهی­هایی را که استاد به آنها منتقل کرده است تبدیل به رفتار کرده و آنها را در زندگی­ فردی و اجتماعی خود متجلی کنند.
  3. پاسخ به شبهات دینی دانشجویان:هدف دیگر طبیعتاً این است که وقتی اسم دین و معارف دینی آورده می‌شود و استادی می­پذیرد که تدریس دین کند، این کار او یک صبغه­ی تبلیغی هم پيدا مي کند. یک مبلّغ جدای از تبیین مسایل دینی، بایستی در دفاع از باورهای دینی، پرسش­ها و شبهات مخاطب خود را بشناسد و برای آنها جواب­های قانع­کننده­ داشته باشد.

اگر این سه هدف اجمالاً به عنوان اهداف دروس معارف در نظر گرفته شود نکته بعدی مطرح می‌شود که عبارت است از اهميت اين دروس.

  1. اهمیت و حساسیت دروس معارف

این بحث تا حدودی برای مدرسان معارف اسلامی و کسانی که در مسند تدریس و در بحث‌هایمحتوایی، برنامه‌ریزی وستادی دروس معارف اسلامی هستند شاید تکراری باشد ولی بيان آنها از این جهت است که هم سیر منطقی بحث مشخص شود و معلوم گردد چه نتیجه­ای از این صحبت­ها قرار است گرفته شود و هم این که ممکن است اینها بعداً در دسترس مخاطبان دیگر هم قرار گیرد حتی غیر از اساتید معارف؛ چون اگر در فضای مجازی قرار داده بشود، دیگران هم دسترسی دارند. این سیر منطقی بحث است که از این جهت بر آن تاکید می‌شود.

یکی از درس­های بسیار موثر و حساسیت­برانگیز در مواردی در بین دروس مختلفی که دانشجویان در دانشگاه­های ما ملزم هستند که فرابگیرند، دروس معارف با زیرمجموعه­های آن است. به چند علت این دروس اهمیت مضاعفی دارد ویک استاد معارف بیش از دیگران و پیش از دیگران باید متوجه اهمیت درس خود بشود ( و اگر این اهمیت و حساسیت را هرچه بیشتر درک کند در تدریس خود و حتی در حرکات، سکنات، مراوده­ی با دانشجو، حضور در کلاس، نوع پوشش و نوع برخورد توجه بیشتری می­کند).علت اين که این درسها فراتر از یک درسِ معمولی است به خاطر این است که:

1 ـ ارتباط با دین:این درسها ارتباط با دین دارد؛ یعنی به هر حال دانشجو ملزم هست که این درس­ها را یاد بگیرد تا باورهای دینی او تقویت گردد. پس چون با دین پیوند می­خورد به خاطر نقش و جایگاهی که دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان­ها بازی می­کند به خصوص در جامعه­ای مثل جامعه­ی ایران که جامعه­ی مذهبی و دینی است و در ذیل یک حکومت دینی تعریف شده است؛ طبیعتاً دانشجویی که در این کشور و در این فضا سر کلاس معارف می­آید با دانشجوی مثلاً در یک کشور اروپایی یا کشوری که نظام دینی ندارد بسیار متفاوت خواهد بود. لذا بحث درس معارف از این منظر، مهم و قابل توجه است که با دین پیوند می­خورد.

2 ـ ارتباط با نظام دینی:جهت دیگری که این درس تأمل­برانگیز وقابل اعتنا و به نوعی مهم است این است که دروسی که تحت عنوان درس‌های معارف اسلامی امروزه ارایه می­شود مصوبه­ی یک نظام دینی است؛ یعنی یک نظام دینی آنها را برنامه‌ریزی، طراحی و تصویب کرده است که در دانشگاه­ها برای همه­ی رشته­ها ارایه بشود. البته خواهم گفت که چرا به این مسأله توجه می­کنیم.

3 ـ ارتباط با مبلغان دینی، به ویژه روحانیون: نکته سومی که اهمیت و حساسیت این درس­ها را زیاد می­کند این است که نوعاً این درس­ها توسط افرادی ارایه می­شود که همگی تقیّد و تعهّد دینی دارند وبخشی از آنها اصلاً از روحانیونی هستندکه به طور رسمی مبلغ دین هستند

4 ـ الزامي بودن: دانشجويان همه رشته ها ملزم هستند درس معارف را فرابگیرند، درحالیکهممکن است مستقیماً به رشته­ی آنها مربوط نشود؛ مثل دانشجویان پزشکییا حقوق. آنان در کنار درس­های رشته خود، باید درسهایی­ را یاد بگیرند و سرکلاس آن بروند که با دین و مسائل معارف دینی هم در ارتباط است.

هر یک از این بحث­ها و عناوینی که گفته شد می­تواند بر اهمیّت و حساسیت درس معارف تأثیرگذار باشدو بدین ترتیب دیدگاه دانشجو درباره مسایلی که مستقیم و یا غیرمستقیم با موارد فوق در ارتباط است بر مواجهه­ی او با این دروس و اساتید آن تأثیر می­گذارد. به عنوان مثال اگر من به عنوانِ یک دانشجو، شهروند این جامعه هم هستم، چنانچه احیاناً در بخش­های دیگری از زندگی فردی و اجتماعی خود از عملکرد مدیران جامعه خوشحال و راضی باشم، به گونه­ای به این درس نگاه می­کنم و اگر راضی نباشم جور دیگری نگاه می­کنم.یعنی وقتی دانشجو سر کلاس درس معارف می­آید آن نگرش و آن نگاه را با خود به کلاس می­آورد. گاهی ممکن است دانشجویی که از درس معارف استقبال نمی­کند از این جهت نیست که بخواهد با دین مخالفتی داشته باشد بلکه ممکن است از رفتار یک مدیر یا اداره­ای رضایت نداشته باشد بعداً این نگرش را به کلاس درس منتقل می­کند و این ذهنیت روی رفتار او تأثیر می­گذارد. اینها نشان می­دهد که ما به عنوانِ مدرسِ دروس معارف اسلامی در واقع درکلاس بارِ مسئولیت­های کل دین، کلّ دینداران و کلّ حکومت دینی را روی دوش خود داریم و وقتی واردِ کلاس می­شویم در واقع آنچنان سرمایه و مسئولیت بزرگی را گردن ما گذاشته‌اند و با این مسئولیت سرکلاس می­رویم. این است که تفاوت ایجاد می­کند بین درس معارف با درس مثلا فیزیک يا شیمی. این حساسیت‌ها و اهمیت­ها ما را وادار می‌کند که درس، کلاس و این مسئولیتی راکه پذیرفته­ایم جدی بگیریم.

  1. شرایط موفقیت در تدریس دروس معارف

باتوجه به اهمیت وحساسیتی که گفته شد، یک استاد معارف برای این که بتواند در کار خود موفق باشد طبیعتاً باید یک شرایطی را داشته باشد که عبارتند از:

1 ـ توانمندی علمی و آشنایی با حوزه­ی موضوعی درس

هرچقدر استاد در گرایش و حوزه­ی درسی خود، آگاهی و عمق علمی بیشتری داشته باشد طبیعتاً موفق­تر هست، و به عکس آن اگر این حالت نباشد دانشجو احساس می­کند که آنبرداشت و ثمره­ای که از کلاس نیاز دارد را به آن نرسیده است و از درس گریزان می­شود. بنابراین یکی از شرایط موفقیت در تدریس، توانمندی علمی خود استاد است. لذا مشاهده می‌شود معمولاً دانشجویان اگر احساس کنند که استاد اهل فکر و اندیشه، مطالعه و تعمق است و صرفاً نمی‌خواهد کتابی که برای او تعیین شده است، ارایه کند، معمولاً ارتباط بیشتری با او برقرار می­کنند، انگیزه پیدا می­کنند که سوالات خود را بپرسند و شبهه ­ها و مسایلی که برای آنها پیش آمده است سوال کنند.

2 ـ تخلق استاد به فضائل اخلاقی

دانشجو گاهی بیشتر از اخلاقِ ما درس مي گيرد تا از صحبت­های ما. رفتار خوبِ یک استادِ معارف او را و جذب می­کند، و برعکس. امروزه فضای مجازی این برجسته سازی­ها را خیلی زیاد کرده است. در شبکه­های اجتماعی گاهی دیده می­شود یک استاد ـ به خصوص اگر ملبّس باشد ـ وقتی سر کلاسِ معارف یک حرکتی را انجام می­دهد یا نوع لباس او به گونه­ای است یا شوخی می­کند بلافاصله در مقیاس صدهزار و گاهی چندین میلیون بار دیده شده است، یعنی کاری که شاید تا پنج سال یا ده سال پیش در این سطح اتفاق نمی­افتاد و اگر من به عنوان یک استاد معارف در کلاس خود، صحبت سست و بی مبنا یا ضعیفی می­کردم یا برخورد نادرستی داشتم در حدّ دانشجویان آن کلاس و نهایتاً آن دانشگاه می­ماند ولی امروزه همان جا سرکلاس، فقط کافی است دانشجو دکمه ای رابزند و همان لحظه آن مطلب و محتوی را در سطح کل دنیا منتشر کند. از ویژگی­های فضای مجازی، برجسته سازی، سرعت دسترسی و سهولت و امکاناتی است که در اختیار دارد. تا چند سال قبل همین اینترنت هم مشکلات خود را داشت، مثلا سرعت آن بسيار پايين بود؛ ولی امروزه اینطور نیست. امروزه تحول بزرگی که در دنیا و در جامعه­ی ما هم به تبعِ آن ایجاد شده است این است که کلّ ماجراهای دنیا در یک ابزار کوچک در حدّ همین گوشی­های تلفن همراه قابل دسترس است و اگر استاد معارفی نتواند داستان این گوشی­های هوشمند را که به اندازه­ی کف دست است بفهمد در کار خودش موفقیت به دست نخواهد آورد. لذا دانشجو همان لحظه در کلاس می­تواند یک مطلب خوب یا یک مطلب نامناسب را منتشر کند کمااینکه بسیار اتفاق افتاده است در مورد برخی مبلّغان دینی که در جلسات سخنرانی آنها قطعه­ای یک دقیقه­ای از یک سخنرانی یک ساعته را که در برنامه­ی تلویزیونی یا در یک منبری بوده است، ضبط کرده و سریع منتشر می­کنند که بازخوردهای منفی آن صدها هزار برابر می­شود.

باید تأکید کنیم که فضای مجازی امکان تقطیع حقیقت و امکان تغییر حقیقت را فراهم کرده است. اگر تا چند سالِ قبل، فضای مجازی در خدمتِ انتقالِ حقیقت و گزارش حقیقت بود ولی امروزه فضای مجازی به دنبال «ساخت حقیقت»، است یعنی یک مطلبی را می­سازند و به عنوان حقیقت به مخاطبشان ارایه می­دهند و هرروز هم نمونه­هایش را مشاهده می­کنید. این داستان در فضای دروس معارف هم هست و به نظر می­رسد که این بحث شکاف دیجیتالی یکی از مشکلاتی که ایجاد می­کند همین است که استاد چون این فضا را نمی­شناسد گاهی در صحبت کردن، ارایه­ی بحث، شوخی با دانشجویان، برخورد تنبیهی که می­خواهد بکند و هر چیز دیگر، احتیاطات لازم را ندارد. بنابراین تخلق خود استاد به فضائل اخلاقی یکی از شرایط موفقیت است.

3 ـ اعتماد و احترام متقابل استاد و دانشجو، و 4 ـ همراهی و همدلی ارکان آموزش (استاد، دانشجو و نظام آموزشی) نيز از ديگر عوامل موفقيت در تدريس معارف است که براي رعايت اختصار و از آنجا که ارتباط مستقيمي با موضوع سخن ما ندارد از توضيح آنها خودداري مي شود.4 ـ مخاطب شناسی:اما یکی از مهمترین شروطِ موفقیت در تدریس معارف، مخاطب شناسی است، این از آن نکاتی است که زمينه ساز بحث بعدی خواهد بودبه همين خاطر توضيحات بيشتري درباره آن ارائه مي کنيم.

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
آمار سایت
مشاهده کامل آمار