تبریک به استادان ناپرهیز
جا دارد هفته پژوهش را همچنین تبریک بگوییم به «آن دسته» از استادانی که:
1. آنچنان با دانشجویان شان صمیمی اند و خود را یک روح در دو بدن میپندارند که گاهی مقالات آنها را به اسم خود منتشر میکنند.
2. آخرین اثر منتشرشده شان مقاله ای بوده که برای اخذ مجوز دفاع از رساله دکتری نگاشته اند.
3. راهنمایی و مشاوره چندین و چند پایان نامه را قبول میکنند بدون این که برای آنها وقت بگذارند. البته بیشتر به این خاطر است که ماخوذ به حیا هستند و نمیخواهند کسی را از خود برنجانند.
4. شیفته پژوهش های مشترک (البته با دانشجویان) هستند، به شرط این که دانشجو جز قرار دادن نام ایشان در ابتدای مقاله توقع دیگری نداشته باشد. برای شمارش مقالات استاد – دانشجویی شان «آب بحر کافی نیست، که تر کنی سر انگشت و صفحه بشماری».
5. چندین نسل از دانشجویان از دفترچه یادداشت ایشان هنگام تدریس خاطره مشترک دارند. این به معنای آن نیست که خدای ناکرده اطلاعات شان را به روز نکرده اند، بلکه بیشتر برای صرفه جویی در مصرف کاغذ و حفظ محیط زیست است.
6. شدیدا معتقد به «اصاله الحقیقه» هستند. از این رو از هرگونه «مَجاز»، به ویژه فضای مجازیگریزان اند. وقت خود را ارزشمندتر از آن میدانند که به کارهایی چون جست وجوی علمی در اینترنت یا پاسخگویی به دانشجویان از طریق ایمیل بپردازند.
7. برای این که مبادا خدای ناکرده مرتکب سرقت علمی از دیگران شوند از خودشان سرقت علمی میکنند و مطالبی که قبلا منتشر کرده اند بدون هیچ توضیحی در آثارشان جدیدشان کپی میکنند.
8. شوق وافری برای حضور در همایش های علمی دارند، چرا که نسبت به دیدار دوستان، تجدید خاطرات، و البته دریافت گواهی شرکت در همایش، احساس مسوولیت میکنند.
9. معتقدند مقاله خوب فقط مقاله «علمی پژوهشی» است، و وقت گذاشتن برای غیر آن را دون شأن خود میدانند.
10. خوش شانس اند، و اگر زمانی هم خواستند تحقیق کلاسی بدهند با دانشجویانی مواجه میشوند که با هزار و یک دلیل اثبات میکنند کار پژوهشی برای سلامتی جسم و روح ضرر دارد و «ترکِ آن اولی به».
پ ن: نگارنده هر چند خود را استاد نمیداند ولی در ابتلا به برخی از مصایب فوق، با اساتید وجه اشتراک دارد. لذا امیدوار است این مطلب سوزنی به خودش نیز باشد.
حسینعلی رحمتی
26 آذر 1398