🔻1. از این آیات و دو آیه بعدی فهمیده میشود که برای هدایت دیگران، متقن بودن محتوای پیام (در اینجا، قرآن) و معتبر بودن حامل پیام (در اینجا، پیامبر) کافی نیست؛ بلکه در مخاطب هم باید شرایطی (چون ایمان به غیب و اهتمام به عبادات) وجود داشته باشد تا آمادگی جذب پیام را داشته باشد.
🔻2. بنابراین، کسانی که در صدد اصلاح رفتارهای کاربران فضای مجازی هستند (از شهروندان عادی جامعه، مانند پدر و مادر، گرفته تا مسوولان نهادهای حاکمیتی متصدی سیاستگذاری برای فضای مجازی، مانند مرکز ملی و شورای عالی فضای مجازی، یا حتی نهادهای غیرحاکمیتی متصدی تبلیغ و تربیت، از قبیل حوزه های علمیه) علاوه بر این که بسته های هدایتی شان برای کاربران این فضا باید معقول، منطقی، واقع بینانه و جذاب باشد، بایستی زمینه پذیرش آن توسط کاربران را نیز فراهم کنند. به عنوان مثال، کاربری که، به هر دلیل، اعتقاد دینی نداشته باشد یا به مبلغان دین یا حتی مدیران جامعه اعتماد نداشته باشد، راهکارهای ارائه شده از سوی آنان درباره فجازی را نیز نمیپذیرد؛ سهل است که حتی ممکن است از روی عمد، خلاف آن عمل کند.
🔻3. نقش «اقناع پذیری کاربران» و «اعتماد/بی اعتمادی» آنان به مدیران جامعه در اخلاقی شدن فضای مجازی موضوعی است که باید به طورجدی بررسی و از سوی مسوولان جامعه مورد تامل قرار گیرد. تجربه سال های اخیر موید این موضوع است. مثلا به رغم فیلتر کردن برخی پیام رسان های خارجی، و تبلیغات برای حضور در پیام رسان های داخلی، کاربران ازآن استقبال نکردند که یکی از دلائل آن، عدم اقناع و اعتماد کافی نسبت به این موضوع بود.