حوزه های علمیه و «هجرت دوسویه»

...
۱۳۹۸/۷/۱۵ دوشنبه
(0)
(0)
حوزه های علمیه و «هجرت دوسویه»
حوزه های علمیه و «هجرت دوسویه»

این گفت وگو با عنوان «هجرت، سنتی دیرینه در نظام طلبگی است»، در مجله حریم امام، س7، ش389، 11 مهر 1398، ص 12-13 منتشر شده است.

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسینعلی رحمتی
دانش آموخته حوزه، دکترای فلسفه اخلاق، عضو
هئیت علمی گروه اخلاق کاربردی پژوهشگاه قرآن و
حدیث است.
ایشان در گف توگو با حریم امام به بیان فوائد و
آسی بهای هجرت پرداخته و از لزوم هجرت طلاب و
علما از شهرستا نها سخن گفت.

 

۱. این گفت وگو درباره فرصت ها و آسیب های هجرت های طلبگی است. ولی در ابتدا بفرمایید هجرت را چگونه تعریف می‌کنید؟

* با نام خدا و عرض سلام خدمت مخاطبان گرامی مجله شما سخن را آغاز می‌کنم. «هجرت» واژه ای عربی است که از نظر لغوی به معنای جدایی از کسی یا جایی است و از نظر اصطلاحی عمدتا به کوچ کردن افراد از یک منطقه به منطقه دیگر، به ویژه برای مدت طولانی، هجرت گفته می‌شود. البته در ادبیات اسلامی، هجرت معنایی فراتر از جا به جایی مکانی دارد و مواردی چون هجرت از گناه را نیز در بر می‌گیرد.

۲. بنابراین می‌توان گفت ما «انواع هجرت» داریم؟

* بله هجرت را می‌توان از جهات مختلفی چون اهداف، افراد، مقصد، وسائل، مدت زمان، و شدت تاثیر دسته بندی کرد. مثلا از نظر هدف می‌توان به مهاجرت های علمی، تبلیغی، زیارتی، و تجاری تقسیم کرد. یا از نظر کیفیت می‌توان به هجرت مادی و معنوی تقسیم نمود، و دوری از گناه را نوعی هجرت معنوی دانست.

۳. هجرت طلاب را باید از کدام دسته دانست؟

* مهاجرت طلاب از محل زندگی خود به شهرهای دارای حوزه های مشهور و پررونق، سطح علمی بالا و وجود عالمان مبرز بوده، یک سنت دیرینه در نظام طلبگی است. این هجرت را که معمولا به شهرهای مذهبی از قبیل نجف و قم بوده را می‌توان جزو هجرت های علمی، و تا اندازه ای صنفی، دانست. هجرت های طلبگی البته یک وجه دیگر هم دارد و آن بازگشت طلاب به محل سکونت خود یا محل های دیگر برای تبلیغ دین و ارشاد مردم، و در واقع انتقال یافته های خود به دیگران است. بنابراین می‌توان از نوعی «هجرت دو سویه» در حوزه های علمیه نام برد. تاکید بر دوسویه بودن آن به این خاطر است که گاه متاسفانه وجه دوم آن، یعنی بازگشت به شهرها و روستاهای مورد نیاز، از سوی حوزه یا حوزویان مورد غفلت واقع می‌شود. این غفلت موجب می‌شود طلابی که برای تحصیل علم مثلا به قم آمده اند کم کم خود و حتی نسل های بعدی شان هم در این شهر ماندگار شوند بدون این که این کار برای همه آنها ضرورتی داشته باشد.

4. پس اجازه دهید ابتدا درباره فواید و برکات وجه اول هجرت های طلبگی، یعنی مهاجرت طلاب از شهرها یا روستاهای کوچکتر به شهرهایی که حوزه های بزرگ تر دارند صحبت کنیم.

* بله. مهاجرت طلاب به حوزه های بزرگ موجب می‌شود که به اساتید و طلاب دارای سطح علمی بالاتر، و منابع علمی بیشتر دسترسی پیدا کنند که این موجب افزایش دانش آنها می‌شود. همچنین این مسافرت علمی می‌تواند موجب وسیع تر شدن افق نگاه آنها، و آشنایی با دیدگاه ها، اندیشه ها و فرهنگ های متنوع شود که قطعا در کار تبلیغ دین به کارشان می‌آید. طبیعتا در حوزه های بزرگی مثل حوزه علمیه قم امروزه موسسات علمی و پژوهشی فراوانی وجود که نظایر آنها در شهرهای دیگر نیست. از این رو مسافرت طلاب به شهرهایی چون قم می‌تواند زمینه ساز پرورش استعدادهای آنها و دسترسی شان به فرصت های شغلی بیشتر و حتی تحول در زندگی فردی آنها به خاطر اموری چون ازدواج با افرادی از شهرهای دیگر گردد. 

5. در کنار این فرصت ها و امکانات، چه آسیب هایی ممکن است متوجه طلاب یا حتی حوزه های علمیه شود؟

* اگر مهاجرت طلاب به حوزه های بزرگ، به ویژه حوزه قم، بر اساس هدف گذاری و برنامه ریزی مشخص از سوی متولیان حوزه ها و خود طلاب نباشد، به مرور زمان، موجب آسیب ها و مشکلات فراوان می‌شود و طبیعی است که هر چه زمان بگذرد و طلاب در این شهرها ماندگار تر شوند امکان اصلاح این آسیب ها کمتر می‌شود.

یکی از این آسیب ها، تجمع بیش از اندازه و غیرلازم طلاب در قم و کمبود طلاب و روحانیون فاضل در شهرهای و روستاهای دیگر است. طبیعتا در شهری مثل قم برای همه طلاب نه نیاز نه امکان فعالیت هایی چون تدریس و تحقیق و تبلیغ است، و نه همه طلاب استعداد چنین کاری را دارند. در حالی که همین افراد اگر به مناطق دیگر کشور بروند هم از نظر علمی هم از نظر فعالیت های تبلیغی می‌توانند بسیار موثر واقع شوند. از این رو ماندگار شدن آنها در حوزه قم در سطح کلان مسائل ومشکلاتی را برای مراکز مدیریتی حوزه جهت تامین نیازهای آنها فراهم می‌کند و از نظر علمی موجب عدم استفاده از توانمندی های آنها می‌شود. یکی از پیامدهای این ماندگار شدن غیرضروری این است که برخی طلاب پس از چند سال احساس خستگی و دلزدگی می‌کنند و حتی انگیزه خود را برای تداوم طلبگی و تلاش علمی از دست می‌دهند.

6. با توجه به این مسائل، به نظر شما چرا برخی طلاب تمایلی برای مهاجرت به شهرهای دیگر ندارند؟

* چندین عامل بر شکل گیری این وضعیت تاثیر دارند که به برخی از آنها اشاره می‌شود. یکی این که طلاب احساس می‌کنند با هجرت از قم، از امکانات علمی آن محروم می‌شوند و از نظر سطح علمی افت می‌کنند، دیگر این که ممکن است حضور در شهرهای دیگر موجب کاهش امکانات رفاهی و میزان شهریه شود و وضعیت معیشتی شان را مختل کند. عامل دیگر، فقدان عدم تعریف اهداف دقیق و کاربردی برای تحصیل در حوزه است. طلبه ای که با هدف ماندن دائمی به حوزه چون قم آمده باشد یا از ابتدا اصلا زمان بندی مشخصی برای مهاجرت تحصیلی خود نداشته باشد طبیعی است که قصد و برنامه ای هم برای بازگشت به دیار خود یا مهاجرت به شهرهای دیگر نخواهد داشت. عامل دیگری که در این میان موثر است مربوط به وضعیت خانوادگی طلاب می‌شود. طلبه ای که چندین دهه مثلا در قم بماند به مرور زمان تشکیل خانواده می‌دهد، فرزندان او در همین شهر بزرگ می‌شوند وحتی ازدواج می‌کنند و صاحب شغل وحرفه می‌شوند. این موارد به علاوه افزایش سن طلبه، موجب می‌شود که دیگر امکان مهاجرت به شهرهای دیگر برای او فراهم نباشد، حتی اگر خانواده او تمایل به چنین کاری داشته باشند. عامل دیگر، اشتغال طلاب است. برخی از طلبه ها در موسسات و مراکز حوزوی و غیرحوزوی مشغول به کار می‌شوند و بدیهی است که ترک آن دیگر به اختیار آنها نیست.

7. در اینجا می‌رسیم به سویه دوم از هجرت که شما مطرح کردید؛ یعنی مهاجرت طلاب از حوزه های محل تحصیل خود به شهرهای دیگر. این کار چه فواید و ثمراتی می‌تواند داشته باشد؟

باید توجه داشت که تحصیل در حوزه های علمیه یک ابزار است نه هدف غایی. با بهره گیری از آموزه های دینی درباب تبلیغ، مانند آیه 39 سوره احزاب (الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ) یا 122 سوره توبه (فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ) می توان گفت هدف نهایی از تحصیل در حوزه، شناخت دین و تبلیغ آن است. بنابراین، خود تحصیل ابزار و روشی برای وصول به این مقصد است و نباید جای آن را بگیرد. در هیچ نهاد آموزشی در سطح جهان مرسوم نیست که یک نیروی علمی برای تمام عمر فقط تحصیل کند. بلکه او بر اساس یک تقویم کاری، از یک زمان مشخص به بعد باید در زمینه ای که استعداد دارد به خدمت رسانی به دیگران مشغول شود.

بنابراین، هم خود طلاب هم مدیران حوزه های بزرگ از ابتدا به این موضوع توجه کرده و بر اساس آن برنامه ریزی کنند. مهاجرت تبلیغی طلاب به دیگر مناطق شهری یا روستایی یا حتی در سایر نقاط جهان، خیرات و برکات فراوانی دارد. از جمله این که موجب تبلیغ دین و ترویج اخلاق در جامعه می‌شود، همچنین نوعی پرداخت زکات علمی است که طلبه در حوزه فراگرفته است. حضور طلاب در مناطق مختلف موجب حضور بی واسطه آنها در بین مردم می‌شود و از این طریق هم با نیازها و مسائل مردم آشنا می‌شوند و می‌توانند به سوالات و شبهات آنها، به ویژه نسل جوان، پاسخ دهند. ثمره دیگر آن این است که طلبه مجال وسیع تری برای خیر رساندن به دیگران با بهره گیری از استعدادها و توانمندی ها و مهارت های خود پیدا می‌کند. این کار موجب می‌شود از فرصت های خود استفاده بیشتری ببرد و احساس مفید بودن برای دین و جامعه را داشته باشد و در نتیجه از زندگی طلبگی خود رضایت بیشتری پیدا کند. مهاجرت به مناطق دیگر حتی می‌تواند فرصت فعالیت های شغلی بیشتری را برای طلبه فراهم کند و به بهبود وضعیت معیشتی او کمک کند.

8. فکر نمی‌کنید مهاجرت طلاب موجب تضعیف حوزه های بزرگ شود؟

* تجربه نهادهای علمی غیرحوزوی چه در کشور خودمان چه در دیگر کشورها نشان می‌دهد که اگر جذب نیروهای علمی مثل طلاب از ابتدا بر اساس برنامه ریزی، نیازسنجی، و هدف گذاری باشد چنین مشکلی پیش نمی‌آید. توضیح مطلب این که در یک برنامه زمان بندی شده و چند مرحله ای می‌توان مشخص کرد که چه گروهی از طلاب تا چه زمانی یا برای همیشه در حوزه های بزرگ بمانند و چه کسانی به مناطق دیگر مهاجرت کنند. به عنوان مثال، طلابی که استعداد و علاقه لازم برای تدریس سطوح عالیه یا توان پژوهشی بالا را دارند به میزان مورد نیاز در حوزه های اصلی بمانند و دیگران با توجه به علایق و شرایط خود به جاهای دیگر هجرت کنند. به این ترتیب هم سطح علمی حوزه های بزرگ حفظ می‌شود هم مردم مناطق دیگر و حوزه های علمیه شهرهای کوچک تر از نیروی انسانی تربیت شده دراین حوزه ها استفاده می‌کنند.

9. به رغم مزیت هایی که گفتید اما به نظر می‌رسد بایستی یک نگاه آسیب شناسانه نیز به این گونه مهاجرت ها داشته باشیم. به نظر شما چه آسیب هایی ممکن است در کمین طلابی باشد که به مناطق دیگر مهاجرت می‌کنند؟

* چندین مشکل بر سر راه این دسته از طلاب وجود دارد که اگر خود آنان و مسوولان حوزه های علمیه مبدا ومقصد به آن توجه نکنند، ممکن است اثرات و ثمراتی که پیش از این گفته شد را بی رنگ و کم اثر کند. یکی از آنها ضعیف شدن بنیه علمی طلبه است به خاطر دور شدن از اساتید و از منابع علمی و از فضای درس و بحث. مشکل دیگر، مواجه شدن با توقعات معقول و غیرمعقولی است که در مناطق مختلف از یک طلبه وجود دارد. مثلا گاه انتظار دارند طلبه در هر مراسمی حضور پیدا کند یا درباره هر موضوعی اظهار نظر کند. همچنین ممکن است طلبه درگیر اختلافات مذهبی، سیاسی یا قومی و قبیله ای محل حضور خود شود. یا به مرور زمان به کارهای غیرمرتبط با طلبگی مشغول شود و کم کم انگیزه ماندن در حوزه را از دست بدهد.

10. برای رفع یا کاهش این آسیب ها چه کارهایی باید کرد؟

به نظر می‌رسد مجموعه ای از تلاش ها در دو مرحله قبل وبعد از هجرت طلاب باید انجام شود. پیش از مهاجرت، بایستی اولا براساس نیازهای مناطق مختلف داخل و خارج کشور مشخص شود که طلبه به چه منطقه ای مهاجرت کند، ثانیا استعدادیابی شود که در چه زمینه ای فعالیت کند (مثلا تدریس داشته باشد یا تحقیق کند یا فعالیت های تبلیغی از قبیل اقامه نماز جماعت داشته باشد یا در نهادهای دیگر خدمت کند)، ثالثا درباره بافت و شرایط خاص فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، و مذهبی محل، و فرصت های مناسب در این مناطق آگاهی های لازم را کسب کند. همچنین به دغدغه هایی که طلبه دارد از سوی مسوولان حوزه توجه و به او اطمینان لازم داده شود.

بعد از مهاجرت نیز لازم است ضمن حفظ ارتباط طلبه با حوزه، با ارسال منابع علمی یا برگزاری دوره های آموزشی کوتاه مدت و بلند مدت و ارسال اساتید مبرز به تقویت بنیه علمی طلبه کمک شود. همچنین لازم است حوزه به طور منظم در جریان مسائل و مشکلات احتمالی طلاب مهاجر باشد و با پشتیبانی مادی و معنوی از آنان، انگیزه ماندن در منطقه را در آنان تقویت کند.

11. در سخنان تان چندین بار به مسئله استعدادسنجی طلاب اشاره کردید. به عنوان آخرین سوال، اگر ممکن است در این زمینه توضیح بیشتری ارائه کنید.

* با توجه به اهمیت موضوع، بنده چندین سال قبل مقاله ای نوشتم با عنوان «استعداسنجی، نیاز مستمر حوزه» که در شماره 32 مجله پیام حوزه (سال 1380) منتشر شد و علاقه مندان می‌توانند به آن مراجعه کنند. در این جا به طور مختصر باید گفت همان گونه که تجربه بشری نشان داده و از برخی آموزه های دینی، مانند آیه 17 سوره رعد (أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها) هم استفاده می‌شود انسان ها از نظر توانایی ذهنی و استعداد و علایق خود متفاوت هستند و شرط موفقیت هر کس آن است که هرچه زودتر این استعدادها را بشناسد و هرچه بهتر آنها را تقویت کند. طلاب حوزه های علمیه هم گرچه در اهداف کلان خود (از قبیل تبلیغ دین) وجه اشتراک دارند ولی هر کدام در یک زمینه خاص، مثلا تحقیق، تدریس، سخنرانی، مدیریت علمی و مانند آن توانمندی بیشتری دارند. به علاوه که آنها از نظر علاقه به رشته های علمی هم متفاوت هستند. مثلا یک طلبه ممکن است به تفسیر علاقه بیشتری داشته باشد، دیگری به فقه یا فلسفه یا کلام و ادبیات و مانند آن. از سوی دیگر، مسائل، موضوعات و نیازهای دینی و شبهات علمی جامعه امروز نیز متنوع و متکثر است و پاسخگویی به آنها نیازمند طلابی است که در یک زمینه مشخص دارای اطلاعات عمیق و تخصصی باشند.

بنابراین، متولیان حوزه های علمیه بایستی از همان ابتدای جذب طلبه، با برنامه ریزی مشخص و استفاده از افراد متخصص، به او کمک کنند تا علائق و استعدادهای خود را بشناسد و بر اساس آن اساتید، دروس، و کتاب هایی که باید بخواند و مهارت هایی که باید بیاموزد مشخص گردد. این فرایند آموزش باید دارای زمان بندی خاص باشد و از همان ابتدا برای طلبه مشخص شود که تحصیل او تا چه زمانی ادامه دارد و پس از آن باید در محل تحصیل خود بماند یا به مناطق دیگر مهاجرت کند.

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
آمار سایت
مشاهده کامل آمار