💢پيگير جدي رخدادهاي ورزشي نيستم. اما امروز پس از مشخص شدن گروه ايران در جام جهاني نگاهي به بازخورد آن در شبکه هاي اجتماعي کردم. از آنجا که اين شبکه ها تا اندازه اي بيان گر روحيات و افکار ما در فضاي حقيقي هم هست ميتواند آيينه اي براي آسيب شناسي اخلاقيات مان هم باشد. کافي است نگاهي به مطالب برخي هموطنان مان در اين زمينه بياندازيم تا متوجه يکي از موانع رشد و پيشرفت مان بشويم.
💢تقريبا همه افراد با مطالب شوخي و جدي به تضعيف روحيه و آه و ناله پرداخته اند از اين که ما در «گروه مرگ» قرار گرفته ايم و برخي هموطنان از هم اکنون با جام جهاني خداحافظي کرده بودند!
حتي يک مورد هم نديدم کسي به تيم ملي و مسوولان آن اميد و روحيه بدهد. راهکاري براي پيروزي بر تيم هاي قدرتمند حريف، يا حداقل شکست آبرومند از آنها ارائه کند. همه تقريبا آن را يک «تهديد» مي دانستند تا يک «فرصت». کسي به توانايي هاي تيم ايران اشاره نکرده بود. کسي نگفته بود که فوتبال، ميدان بازي با قواعدمشخص براي رسيدن به نتايج نامشخص است و حتي در بازي با تيم هاي مطرح دنيا تا آخرين ثانيه وقت اضافه هم ممکن است نتايج عوض شود و امکان پيروزي هست. آن وقت با اين اخلاقيات انتظار داريم که تيم ملي مان در ميدان هاي جهاني موفق شود.
💢 پست هاي هموطنان در فضاي مجازي نشان دهنده منفي نگري، نااميدي، عدم اعتماد به نفس کافي و عدم عزم و اراده جدي براي پيروزي بود. روحيه اي که متاسفانه در بسياري از کارهاي ديگرمان هم داريم. تا وقتي اينگونه گل به خودي مي زنيم و از ترس مرگ خودکشي مي کنيم نبايد اميد به موفقيت داشته باشيم. نه در ورزش نه در ديگر عرصه هاي زندگي فردي و اجتماعي.
حسينعلي رحمتي
10 آذر 96