از منظر انديشه اسلامي همه افراد در صيانت از مرزهاي اخلاقي و معنوي جامعه مسووليت و وظيفه دارند. از آن جا که هر جامعه ای که دین در اداره آن نقش جدی دارد و شهروندان آن هم انسان های دین دار هستند بیش از جوامع دیگر، مسئله اخلاق را به عنوان یک هدف بنيادين براي خود مطرح میکند، از این رو از مدیران و شهروندان چنین جامعه ای هم طبیعتا بیش از مدیران یا شهروندان جوامع دیگر انتظار میرود که به فضائل اخلاقی مقید باشند. در چنین جامعه ای، اخلاق در واقع ضامن موفقیت و کارآمدی مدیران و رشد و تعالی مردم است. لکن سوالی که پیش میآید این است که برای تقویت هر چه بیشتر اخلاق در چنین جامعه ای چه باید کرد؟ موارد زیر برخی از راه کارهایی است که به نظر میرسد در این زمینه میتواند موثر واقع شود:
1. تقویت سرمایه های اخلاقی و اجتماعی جامعه: یک جامعه در طي زمان، برخوردار از ارزش ها و هنجارهایی میشود که سرجمع آن همچون سرمایه ای ارزشمند و گران قیمت است. این سرمایه است که باعث حفظ انسجام جامعه و یافتن یک هویت دینی، فرهنگی و ارزشی و اجتماعی مشخص میشود. این سرمایه میتواند در خدمت دین و دین مداران برای ایفای هر چه بهتر وظایفشان قرار گیرد. بنابراین، وظیفه مدیران و مردمان است که هر کدام به سهم خود در حفظ و تقویت این سرمایه اجتماعی کوشا باشند. مهربانی و عطوفت نسبت به یکدیگر، ایثار و از خودگذشتگی، ترحم و دلسوزی، دوستی و مودت، دستگیری از نیازمندان، احساس مسوولیت در قبال دیگران، کمک به بهتر زیستن همنوعان و اموری از این دست میتواند به حفظ و تقویت ذخایر معنوی و ا خلاقی جامعه کمک کند.
2. آگاهی افزایی دینی و اخلاقی: با توجه به نسبت بین اخلاق و دین از یک طرف و ارتباط عمل اخلاقی با معرفت اخلاقی از سوی دگر، به هر میزان که مردم و مسوولان جامعه برای افزایش معرفت اخلاقی خود تلاش نمایند در واقع زمینه مهیاتری را برای عمل اخلاقی فراهم کرده اند.
3. تلاش برای نهادینه کردن اخلاق در جامعه. به نظر میرسد تا وقتی اخلاق و اخلاقی زیستن در یک جامعه دینی نهادینه نشود نمیتوان انتظار داشت که آن جامعه و حکومت به اهداف خود دست یابد. نهادینه سازی اخلاق، ضامن صیانت از کرامت انسانی است. نهادینه سازی موجب میشود که فرد برای اخلاقی عمل کردن نیاز به محرک ها و مشوق های بیرونی نداشته باشد (یا کمترین نیاز را داشته باشد)؛ و انگیزه های درونی اش به اندازه ای قوی باشد که او را به مراعات اخلاق ترغیب نماید؛ به گونه اي که اخلاقی بودن را به زمان و مکان و شرایط و امتیازات خاصي مقید نکند.
4. توجه به پیشگیری هاي اخلاقي: همواره گفته اند و تجربه هم تایید کرده است که «پیشگیری بهتر از درمان است». از این رو بهتر آن است که هم شهروندان هم مسوولان در حکومت دینی، این امر را نصب العین خود قرار داده و راه را برای اعمال غیر اخلاقی خود یا دیگران از همان ابتدا سد نماید. برخورد با رفتارها و گفتارهای غیراخلاقی باعث میشود که هزینه نقض اخلاق در جامعه هر روز بالاتر رود و علاوه بر مدیران، شهروندان عادی هم بیش از پیش خود را مقید به مراعات اخلاق بدانند.
5. معرفی و برجسته سازی اسوه های اخلاقی: یکی از بهترین راه های تربیت و رشد اخلاقی جامعه، معرفی اسوه های اخلاقی است که هر کدام در عرصه عمل و در طول زمان، مقید بودن خود را به اخلاق و تهذیب نفس نشان داده اند. تجربه نشان داده که نفس حضور این افراد در جامعه و شناخت مردم نسبت به آنها خود بیش از صدها تبلیغ اخلاقی موثر واقع مي شود. از این رو هم مردم هم مدیران حکومت دینی باید وجود چنین افرادی را قدر دانسته و از آنان به عنوان یکی از سرمایه ها و پشتوانه های معنوی خود بهره بگیرند. این اسوه ها میتوانند به طور غیر مستقیم تقویت کننده کارآمدی دین و دین مداران در اداره جامعه باشند.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |