مقصود این است که آیا مسئله فیلترینگ را ما به عنوان موضوعی که حوزه اخلاق به آن ورود کند میتوانیم در نظر بگیریم یا خیر. در پاسخ اجمالا باید گفت که بله. به این دلیل که هر فعل اختیاری میتواند مورد بررسی اخلاقی قرار بگیرد و فیلتر کردن هم طبیعتاً بخشهای زیادی از آن افعال اختیاری است، چه از سوی سیاستگذاران، چه ناظران و مجریان، و چه مخاطبان. بنابراین قابل بررسی اخلاقی است. به علاوه که فیلترینگ تبعات و پیامدهای بسیار زیادی دارد آن هم نه در سطح فردی بلکه در صفحه کلان اجتماعی خودش. چه اِعمال فیلترینگ چه عدم اِعمال آن از منظر اخلاقی مسائل مختلفی را مطرح میکند و از جهات دیگر مثل جنبه سیاسی و امنیتی و اجتماعی هم در سطح کلان جامعه امروز ما بسیار پیامد دارد.
بررسی اخلاقی فیلترینگ بیش از همه و پیش از همه بر عهده افراد و مراکز و موسساتی است که در حوزه اخلاق کار میکنند و طبیعتاً بایستی این مراکز با نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز در این زمینه و با دیگر مرتبطان همفکری و همکاری داشته باشند.
گام اول در چالشهای اخلاقی فیلترینگ پاسخ به این سوال است که آیا ممانعت از دسترسی دیگران به فضای مجازی از نظر اخلاقی قابل دفاع هست یا نه؟
در مورد پاسخ به آن به طور مختصر میشود سه دسته دیدگاه را ترسیم کرد:
یک دسته کسانی که میشود آنها را مخالفان فیلترینگ حداکثری دانست اینها کسانی هستند که معتقدند دولتها نباید در عرصه تصمیم گیری افراد برای استفاده از فضای مجازی ورود بکنند و بایستی تصمیم گیری نسبت به استفاده یا عدم استفاده از یک محتوا را به خود افراد جامعه واگذار کنند. اگر کسی تشخیص داد که محتوایی یا عضویت در یک کانال و سایت برای او نادرست است ورود نمیکند و اگر تشخیص داد درست است استفاده میکند. از این جهت میگوییم حداکثری که اینها ممکن است درباره موارد محدودی چون سایتها و کانالهایی که محتوای هرزه نگارانه و پورنوگرافی درباره کودکان و سوء استفاده جنسی از کودکان را مطرح میکنند با فیلترینگ موافق باشند اما به فراتر از اینها معمولا موافق نیستند.
دسته دوم را میتوان موافقان حداکثری نامید. موافقان حداکثری یک نوع نگاه گشاده دستانه و با مصادیق فراوان در بحث فیلترینگ دارند. و معتقدند که حکومتها باید ورود جدی داشته باشند، نه در حد خود کلان پلتفرمها بلکه حتی در حد سایتها کانالها و گروهها و در باب هر موضوعی که حدس میزنند وجود آن نادرست است باید ورود داشته باشند و اقدام به ممانعت و پیشگیری بکنند.
در مقابل این دو نگاه حداکثری به نظر میرسد که میتوان از یک نگاه سومی صحبت کرد که بگوییم موافقان حداقلی. به این معنا که نه میتوان به طور کلی فیلترینگ را فقط به مخاطبان و کاربران واگذار کرد یعنی دسترسی به محتوا را و نه میتوان بسیار گشاده دستانه وارد این ماجرا شد که هر کدام از این دو تبعات و پیامدهایی دارد، بلکه در مواردی بایستی فیلترینگ انجام شود ولی تا حد امکان این موارد باید محدود باشد. یعنی از نظر مصداق موارد فیلتر شده باید کمترین باشد اما از جهت مراعات اصول اخلاقی باید بیشترین توجه باشد. این دیدگاه را میتوان «فیلترینگ اقلی و اخلاقی» نامید.